-
روز پدر
جمعه 4 تیرماه سال 1389 19:07
ولادت امام علی(ع) و روز پدر مبارک.. ذکر من ،تسبیح من، ورد زبان من علی است جان من جانان من روح و روان من علی است تا علی (ع) دارم ،ندارم کار با غیر علی شکر الله حاصل عمر گران من علی است.... پدرم راه تمام زندگیست،پدرم دلخوشی همیشگیست، بابا جوووووووووووونم روزت مبارک سلام به همه ی دوستای گلممممممممممم من این روز مقدس را...
-
شعر
دوشنبه 31 خردادماه سال 1389 12:29
مکتب عشق... سیه چشمی به کار عشق استاد به من درس محبت یاد می داد مرا از یاد برد آخر ولی من به جز او عالمی را بردم از یاد... شراب بدین افسونگری ،وحشی نگاهی مزن بر چهره رنگ بی گناهی شرابی تو ؟،شراب زندگی بخش شبی مینوشمتد خواهی نخواهی..... آغوش برای چشم خاموشت بمیرم. کنار چشمه نوشت بمیرم. نمی خواهم در آغوشت بگیرم که می...
-
کوچه
یکشنبه 30 خردادماه سال 1389 20:08
کو چه.... بی تو مهتابشبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانه جانمگل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید.... عطر صد خاطره خندید..... یادم امد که شبی بتا هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم ساعتی بر لب آن...
-
توانایی ها
پنجشنبه 26 فروردینماه سال 1389 17:13
از خود شروع کنیم و بعد دیگران را در ان شریک کنیم...... وقتی بچه بودم دلم می خواست دنیا را عوض کنم. بزرگتر که شدم گفتم:دنیا بزرگ است کشورم را تغییر میدهم.در نوجوانی گفتم :کشورم خیلی بزرگ است بهتر است شهرم را دگرگون سازم.جوان که شدم گفتم :شهر خیلی بزرگ است محله خود را تغییر میدهم.به میان سالی که رسیدم گفتم گفتم از...
-
سکوت
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1389 16:19
سکوت وقتی سکوت میکنی جهان سکوت میکنه دوران مرگ میرسه دریا سکوت میکنه وقتی سکوت میکنی به مرز اشک میرسم هر لحظه بغض میکنم بی تو هنوز بی کسم آرامشی به من ببخش آیینه ی تلاطمم رها شدم از تو ولی روی هوای تو گمم دچار پرپر زدنم میون توفان نگات غروبمو حس میکنم .... شعله ی چشات جدایی از تو ساده نیست تو بخشی از روح منی دنیامو...
-
سهراب سپهری
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1389 00:04
شعر زندگی خالی نیست مهربانی هست سیب هست ایمان هست تا شقایق هست زندگی باید کرد و عشق تنها عشق مرا به وسعت زندگی ها برد خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند!!!! و عشق صدای فاصله هاست صدای فاصله هایی که غرق ابهامند (سهراب سپهری)
-
شیوانا
جمعه 20 فروردینماه سال 1389 00:33
نه همچون تو؟؟؟!!!! مرد ثروتمندی در دیار شیوانا زندگی میکرد که برای جمع کردن ثروت از هیچ کار نادرستی رویگردان نبود . روزی این مرد با همراهانش از کنار مدرسه شیوانا عبور می کرد ، او را دید که در کنار شاگردان مدرسه سبد می بافد . با خنده خطاب به شیوانا گفت : آهای شیوانا !!! تو که تمام عمرت را به درس خواندن و تعلیم درس های...
-
تغییرات اساسی
پنجشنبه 19 فروردینماه سال 1389 23:21
داستان های دبستان گاو ماما میکرد .... گوسفند بع بع میکرد ... سگ واق واق میکرد ..... و همه با هم فریاد میزدند حسنک کجایی ؟؟؟؟ شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود . حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید . او به شهر رفته است و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند . او هر روز صبح به جای غذا دادن به...
-
جدایی....
شنبه 14 فروردینماه سال 1389 16:39
دل تنگی چیزی نمیتونم بگم ، قراره از من بگذری چیزی نگو می فهممت ، باید از این خونه بری چند سال از امشب بگذره ، تا من فراموشت کنم تا با یه دریا تو خودم ، خاموش وخاموشت کنم تنهایی هامو بعد از این ، با قلب کی قسمت کنم واسه فراموش کردنت ، باید به چی عادت کنم تو باید از من رد بشی ، من باید از تو بگذرم کاری نمی تونم کنم ،...
-
دل
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 23:47
یا دت میاد گفتی به من عشق تو را به دل دارم !!! دروغ می گفتی اما من راس راسکی دوست دارم سر به سرم گذاشتی و چند روزی موندگار شدی گفتی که هم دمم میشی همرنگ روزگار شدی چشات بهم دروغ میگفت اما بازم می خواستمت وقتی که رفتی به سفر به انتظار نشستمت پیش خودم دلم میگفت که بر میگردی از سفر برگشتی اما چه جوری دستت تو دست یه نفر...
-
متن
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 00:41
خواب و بیدار کجا بودی؟.....کجا بودی آن روزها که مرا با تمامی نیازی که داشتم به تصور خود تنها گذاشتی ومن در تمامی این سال ها زندگی را چون خوابی خوش در خیالی دل انگیز گذراندم . من حتی دل سپردن را تجربه کردم ، آن هم با کسی که تفاوتی میان عشق و عادت ، احساس و انجام وظیفه قائل نبود . اما من امروز بیدار شده ام شاید هم فقط...
-
اغاز...
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1389 01:35
بنام آنکه یادم داد که به یادش باشم که به یادم باشد گفته ها را گفته اند.....ناگفته ها را بگویید آنها را آشکار کنیدتاشاید تکراراز این دیار رخت بر کند. نا گفته ها را بگویید تا شایدهراس از گفته ها،افکار را ترک گوید و ساحل آغوش اطمینان به دریای بی کران ما قدم گذارد. گفته ها را گفتند و هنوز نا گقته ها باقی ست....... نا گفته...